زندگی

زندگی همیشه ی چیزی داره ک باهاش دهنتو سرویس کنه

هرروز ک یک خوشحالی وارد دنیات میشه باید بدونی غمی هم پشت بندش وارد میشه

روزی ک دانشگاه قبول میشی و خوشحالی ی شهر دیگه قبول شدی همون روز باید ناراحت باشی ک چجوری قراره رفت امدکنی تنهایی وقتی همه قالت میزارن

همون روز باید فک کنی کلی ادم کثافت و دی...وث دیگ هست ک هنوز بهشون برنخوردی

مهناز واقعا جدی میگم باور کن حالم ازت بهم میخوره دختره ی احمق ب دردنخور 

از اون قیافت از همه چیت

از خودم بیشتر حالم بهم میخوره ک فک کردم ادم حسابی هستی و روت حساب وا کردم و بهت محبت کردم! تو ی ادم منفعت طلب محضی ک هرجا ک باد بیاد همونجا وایمیستی و بقیه اهمیتی ندارن برات

تاامسال هیچوقت بعد اون قضایا هیچکس و نفرین نکردم ولی واقعا دلم میخواد نفرینتون کنم ک سرتون بیاد کاری ک با من کردین 

منی ک هیچوقت انقد از نفرت و کینه و اضطراب و غم پرنبودم.... هیچوقت 

همه ادما رو محترم میشمردم و سعی میکردم با تموم وجود درکشون کنم...

ری..دین ب عقایدم امیدوارم بری..نن به عقایدتون!

امیدوارم بکشین همین دردو ناراحتی و اضطرابی ک ب من دادین از نوع زیادش تا بعدا بفهمین تقاص اینکارتون بوده.... ل..اشی بازی اسم جدید پیدا کرده ب اسم زرنگ بازی....

حتی دخترخالمم مث اینا شده 

ی عده ادم نفع جو دنبال نفع خودشون

ب جون خودم ازمایش میلگرام با شرط ک..شتن هم باشه رو اینا ب یقین جوابه همون اول میکشن اگ بهشون چارتا چیز بهتر پیشنهاد بدی

ی عده اوم ل....اشی 

غم

سرم درد میکنه 

خدا جونم چرا اخه

چرا؟

احساس میکنم ی احمق ب تمام معنام...ی بی اعتماد ب نفس ی احمقی ک اشلا خودشو دوس نداره و اصلا ب خودش اعتماد نداره... 

اخه تقصیر من چیه ک اون بلا سرم اومد؟ انتخاب من نبود... ولی الان ینی ب خاطر اون اتفاق احمقانه خودمو دوس ندارم؟ زود صدام میلرزه زود وا میدم و مث الان ... یا شایدم ب خاطر صورتمه؟؟ اگ منم پول داشتم دماغمو عمل میکردم اعتماد ب نفسم بیشتر بود؟؟ یا بازم خودمو دست کم میگرفتم؟

امروز ی گزینه رو تو سایت دستکاری کردم و بعد فهمیدم گند زدم زنگ زدم ب اون مقدسی بیشور و اونم سرم داد زد ک اصلا نمیفهمه من چی میگم و از این به بعد شماره بیوفته رو تلفن ک این مدرسه اس جواب نمیده...

لحظه ای ک داشت با داد اینارو میگف جدا حالم بد بود... احساس میکردم روح از بدنم جدا شده و حالا جز خجالت و ابروریزی هیچی برام نمونده

این حیدرزاده ....هم گف برات قراداد مینویسم وحقوقتو میدم ولی امروز جای اینکارا گف بیا بنویسیم ک چجوری مراحل رو انجام میدی! اینا همه قبل اون زنگ زدنم ب مقدسی بود...

و من احمق انقد بی زبون و کودنم ک نتونستم بگم قرار بود قرارداد برام بیاری ن اینکه کارمو بدزدی...

شدم ی احمق ساده ک همه ازش سو استفاده میکنن

احساس میکنم خیلی خنگم اره ی کودن ب تمام معنام... قطعا ی کودنم

چیشد ک انقد بدبخ شدم؟ ینی اگ اون اتفاقا برام نمیوفتاد اینجوری نمیشدم؟؟ ازکی باید شکایت کنم؟؟ از اون دوتا یا از خودم؟ از مقدسی یا حیدرزاده؟؟

از کدومشون؟؟؟ از کی اخه؟؟

مژگان عزیزم فک نمیکنی بس باشه؟ همه از بچگی ازت سواستفاده کردن چرا تموم نمیکنی این چرخه باطلو؟؟ نکنه طرحواره ت همین شده آره؟ خوشت میاد ازت سواستفاده کنن؟

جدا شاید تو ناخوداگاهت رفته بدبخت؟

دلم میخواس برم پیش صاحبی بگم بهش کمکم کنه

ولی رفتن پیشش و گفتن اینا منو خراب تر و بدبخ تر از چیزی ک الان هستم میکنه تو ذهنش

و بعدا دیگ اصلا روم حساب نمیکنه اون الان همش چشمش ب زهرا و مهساعه

زهرا ک انگار شده سوگلیش! انقد حواسش بهشه ک... دائم میپرسه خوبی؟ 

مهساهم ک حداقلش خوشگله و خوش سرزبون 

مشخصه ک بااون حرف میزنه کیف میکنه

در مورد خودم؟ هیچم هیچ 

حالا یاوم میاد ک اونموقع ک نیکنام بهم گفت تو اصلا اعتماد ب نفس نداری و خیلی بدی توش من احمق گفتم نهههه من فقط فروتنم

قبول کن مژگان 

تو اصلا اعتماد ب نفس نداری

همین الان از ظهز داری خودتو میخوری ذره ذره

لنتی حتی بااینکه میدونی مقدسی بیشتر ب خاطر این داد زد سرت که گوشی تلفن اونجا خرابه و صدات نمیره بازم انقد ب خودت گرفتی ک داری میترکی!

و بااینکه میدونی تو باید جلو حیدرزاده وایمیسنادی و میگفتی قراردادمو ببند بازم واینستادی و مث احمقا چیزایی ک بلد بودیم گفتی اون نوشت

حالم ازت بهم میخوره مژگان بی اعتماد ب نفس

همیشه باید ی چیزی باشه

خدایا چرا خوابم نمیبره؟؟؟ الان ساعت ۲ و ۳۰ نصفه شبه و من دو ساعته دارم تلاش میکنم بخوابم در صورتی ک فردا باید پاشم برم سرکار

چرا نمیتونم بخوابم خسته ام خدایا من همیشه دارم با ی چیزی سروکله میشکنم... تا وقتی پیش مامان میخوابیدم خوب بود هرطور شده خوابم میبرد 

ولی الان؟!

چیکار کنم آخه...

چجوری بخوابم

خستم

چرا همیشه مشکل دارم چراااا 

تا میاد خوابم ببره سریع از خواب میپرم

خدایا خودت کمکم کن اینو حل کنم بره

واقعا باید قدرشو میدونستم اون زمان ک تو خوابیدن بهترین بودم

?

حرفم نمیاد با چی شروع کنم؟

با سلام؟

سلام

میگم بااین وجود ک راهنمایی نمونه بودم و دبیرستان تیزهوشان ولی احساس میکنم ی خنگ ب تمام معنام 

از لحظه ای ک کنکور کارشناسیم رو گند زدم تا همین حالا

شاید جدا خنگم؟؟ هربار این سوال رو از خودم میپرسم

انگار مغزم داره رو ب زوال میره؟ جدا خنگم؟

چرا اینجوری میشه

هق

راستی مژگان خوشحالم ک از اون زمان ب خوبی رد شدی

تو بهترینی

۷داروشکر کن 

دکتر بهت گفت افرین بهت گفت تبریک میگ بهت خیلیه باور کن

ولی مسود میگ گند زدی میگ تو بین سهمیه ها انقد شدی و این ینی گند

من نمیفهمم اینجا چخبره😭 اصلا نمیدونم باید خوشال باشم یا ناراحت

مسئولین😐

عاقا این چه وضعیه دیگه چرااااا اینترنتا رو قطع میکنین آخههه

تلگرام هیچی حالا ،اینستاااا رو چرا قطع کردین؟😡

بابا من اعتیاددارم خب😂😂

خداییش نکنین اینکارارو🙁بابا ما که شورش نکردیم چرا تروخشک باهم بسووزن😭

خیلیم با منطقم من😭

امروز و هرروز

خیلی سخته اینه ک تو یه جمعی تو تنها باشی

کسایی ک همیشه کنارت بودن یواش یواش میرن

هیچکی نمیمونه

تو میمونیو غمایی ک همیشه پنهانش کردی

تنها چیزی ک از بقیه بشنوی اینه که تو چرا اینجوریی؟بقیه رو ببین فلانن و فلان و تو ب خاطر اینکه اینجوریی تنها موندی...

نمیدونم به چی نیاز دارم

شاید به یه مسافرت

به یه مسافرت طولانی به یه جای تاریک

خیلی تاریک 

بدون قدرت گرانش زمین

معلق

چشمامو ببندم دستامو باز کنم و به این فکر نکنم که دیگه باید چیکارکنم که بقیه ازم خوششون بیاد

چرا باید کاری کنم ک بقیه دوسم داشته باشن

ینی نمیشه من خودم باشم 

گویااونجایی ک باید باشم نیستم و اونجاییم ک نباید باشم

چجوریه؟معادله ی این دنیارو نمیفهمم

احساس میکنم یه موجود فضاییم که توی یه سیاره دیگ گیرکرده

دلم برا خونه تنگ شده

ولی نمیدونم خونه ام کجاس و از کدوم طرف باید برم

من نخواستم باشم من نخواستم اینجوری باشم من نخواستم اون بلاها سرم بیاد من نخواستم اینجوری زندگی کنم ولی دارم میکنم و این منم که این وضعیتو ادامه میده

ولی فک نمیکنی این دنیا با من خیلی بی رحمه؟

خیلی بی رحم 

خیلی زیاد

ببین دنیا ضررو زدی خیالت راحت حالا ولم کن بزار پرواز کنم از اینجا

باخودم درگیرم

نمیتونم بزارم عاشق شم

نمیتونم نتونستم هیچوقت

بی اعتمادم به همه چی

از خودم گرفته تا کهکشان چه برسه به یه مرد

من خودمم با خودم درگیرم

دلم میخواست بتونم پرواز کنم خیلی زیاد

شاید تو زندگی قبلیم یه کبوتر بودم

شایدم ی سنگی ک رو زمین افتاده بوده و همش ب اسمون نگاه میکرده...

خدایا

چیکارکنم 

سهلا ملکم

اقا سلام 

این روزا خوبه

ینی نه که اتفاق بدی نیوفتاده

همین خوبه دیگه

راستییی باخدا آشتی کردم نماز میخونم😄

پاییز و هواش یاد دوسال پیش میندازه منوهمه چیزو یادمه خاطرات و حس هام گریه هام موسیقی ای ک گوش میدادم آرزوهایی ک داشتم

 

واو لعنت به کنکور

هنوزم حس میکنم خرابیی که تو من به وجود اورد...

خوشحالم ک بیشتراز دوسال باهاش درگیر نبودم

بگذریم

اوضاع احوال دانشگاه ب نظر خوب میاد

امروز یکی بهم گل داد 😂😂 

خل شدم رفت

امیدوارم حالم هرروز بهترباشه و تمرکزم رو هدفم بیشتر👍

God

من همین الان یه قسمت از سایتو کشفیدم ک میگه کلی بازدیدکننده خارجی داره وبلاگم😳😳😳

گاااااد جدااا؟؟😳

یه سلام بکنم زشت نباشه 😂

Hi every body 😳🖐

Do you know bts?😂😂

 

های به اوری بادی😶

سهلام😄

یکم پست خوشال بزارم 

حالا زیادم خوشال نیستم

خوب وضعیت با مون همونجوریه

درحال حاضر مجموعه کاری میکنم

موسیقی آشپزی فیلم زیااااااااد

یوتیوب و اینستا رو ترکوندم خدایی😐

از هفته بعد باید برم دانشگاه😓😓😓

چرا انقد پرت و پرت و بی ربط میگم اخه😂😂

هوووم شب همه ی خوانندگان ک روح تشریف دارن بخیرررررر

غرغریات۲

سلام

چقدددد این روزا بدن

الان اصلا امید به زندگی ندارم😐

با مون ک درحالت باهم حرف نزنینیم😐

با بعضی های دیگ اعصابم ازشون خورده چون بسیار خود کیس پندارن😐

بعدم مشکل خودمم

هرکی به یه نون و نوایی رسیده ب جز من😶

واقعا

چرا هیشکی منو دوس نداره؟!

خو یکیم بیاد منو دوس داشته باشه..😓